ما و ما
وقتی که بغض می پیچه توی گلو... وقتی که کلمه تلنبار می شه روی دل... وقتی که عصب فشرده می شه و نکبت جرقه می زنه هر گوشه مغز... همه دنیا خلاصه می شه تو دو کلمه: کینه، انتقام.
باور کنیم که راه گریزی نیست. ما از ما فرار می کنیم. عجب مضحکه ای است... من از تو بیزارم، تو از من... تو دنیا رو برای من تنگ کرده ای و من دنیا رو برای تو... نه من باور دارم که کنار تو، جایی برای من خواهد بود و نه تو می پذیری که دنیا گل و گشادتر از این حرفهاست...
+ نوشته شده در جمعه ۲۲ دی ۱۳۸۵ ساعت 17:38 توسط "رونوشت"
|